جدول جو
جدول جو

معنی ذوات حم - جستجوی لغت در جدول جو

ذوات حم
(ذَ تُ حَ)
رجوع به ذوات حامیم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ تُ لَ)
گوشتوران. گوشتداران:
قصه شنیدم که بوالعلا بهمه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد.
ایرج میرزا
لغت نامه دهخدا
(ذُرْ رَ حِ)
امّی. مادری. (برادر، خواهر) برادران یا خواهران که از مادر یکی و از پدر جدا باشند. بطنی، مقابل صلبی
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُ طَ)
سورتها از قرآن که به طسم آغاز شود. و آنان را طواسیم نیز نامند
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُ)
موضعی است. عمرو بن معدیکرب گوید:
فروی ضارجاً فذوات خیم
فحره فالمدافع من قنان.
(المرصع)
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُ اَ)
سورتها از قرآن که به الف لام میم آغازد
لغت نامه دهخدا
(تُ حَص ص)
رحم ذات حص ّ. رحم محصوصه. رحم حاصه، رحم مقطوعه. خویشی گسسته
لغت نامه دهخدا
(تُ حَج ج)
آبی است در طریق مکّه به شام و گویند از تبوک حفار است
لغت نامه دهخدا